::::: این خدا را مهربان پنداشتم:::::

ساخت وبلاگ
v ::::: از حال دلم تو از کجا میدانی؟::::: ::::: از حال دلم تو از کجا میدانی؟::::: دریادتوام در این شب بارانی از حال دلم تو از کجا میدانی؟ گفتی با نگات تو چشم من میخوانی دلتنگ توام با گریه پنهانی رفتی تو سفرسه چهار روزی مهمانی چهارسال شدهافسوس بی وجدانی امروز اگر نوشتم این چند بیت را صبرم به سر آمد دلم شده طوفانی تن خسته تر ازچشم براه و به خیال رویایییادت نرود هرآنچه تو میکاری هرچه که کاشتی حاصلشو بر میداری + نوشته شده در یکشنبه دوم اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت 14:41 توسط سمیرا | ::::: این خدا را مهربان پنداشتم:::::...
ما را در سایت ::::: این خدا را مهربان پنداشتم::::: دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mis-samira بازدید : 4 تاريخ : سه شنبه 18 ارديبهشت 1403 ساعت: 11:38

v :::::فاصله را یکی دوتا میکردیم::::: :::::فاصله را یکی دوتا میکردیم::::: رفتارتو حرف جدایی دارهصبرو امید فراموشی میآرهوقتی شدی خشک مثال کویرمنتظر ابر که بارون ببارهسکوت کوچه میشکنه یه روزی رفتن غم ازتوی سینه هم محاله کاشکی میشد دیروزو پاک میکردیم کار خوب و سوا جدا میکردیمفاصله را یکی دوتا میکردیم روزو شب و به هم فدا میکردیم جای محبّت دل شده ز کینه جواب ما را چه کسی میدونه شادی سفر کرد بودن شد بهونه آخرش مرگه میشیم بی نشونه + نوشته شده در سه شنبه یازدهم اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت 1:55 توسط سمیرا | ::::: این خدا را مهربان پنداشتم:::::...
ما را در سایت ::::: این خدا را مهربان پنداشتم::::: دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mis-samira بازدید : 5 تاريخ : سه شنبه 18 ارديبهشت 1403 ساعت: 11:38